بی یاری. ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی یار. بی یار و یاوری. بیکسی. بی دوست و آشنا بودن : به بی یاری اندر جهان یار باش شب و روزش ازبد نگهدار باش.نظامی.|| بی نظیری. بی همتایی.رجوع به بی یار شود.
فرهنگ فارسی
حالت و چگونگی بی یار ٠ بی یار و یاوری ٠ بیکسی بی دوست و آشنا بودن ٠ یا بی نظیری ٠ بیهمتایی ٠