بمرور

لغت نامه دهخدا

بمرور. [ ب ِ م ُ ] ( ق مرکب ) ( از: «ب »+ مرور ). بتدریج. کم کم. ( ناظم الاطباء ). بمرور ایام ؛ بگذشتن روزگار. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مرور شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم