گل گیری

لغت نامه دهخدا

گل گیری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل گرفتن گل چراغ. عمل گرفتن فتیله چراغ. گرفتن سوخته چراغ به گل گیر. || کم کردن گلهای درختی برای بهتر و درشت تر شدن بقیه میوه آن. گرفتن مقداری از گل درختی تامیوه آن بزرگتر و شادابتر شود. ( یادداشت مؤلف ).
گل گیری. [ ] ( اِخ ) نام تیره ای از طایفه کیومرسی ایل چهارلنگ بختیاری. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 76 ).

فرهنگ فارسی

نام تیر. از طایف. کیومرسی ایل چهار لنگ بختیاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود فال میلادی فال میلادی استخاره کن استخاره کن