لغت نامه دهخدا گستاخ دست. [ گ ُ دَ ] ( ص مرکب ) کنایه از چابک دست و جلد و تند کارکننده. ( برهان ) : دلیر و سخنگوی و دانش پرست به تیر و به شمشیر گستاخ دست.نظامی.