کینه ساختن

لغت نامه دهخدا

کینه ساختن. [ ن َ / ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) دشمنی کردن. خصومت ورزیدن. جنگ کردن :
چنین داد پاسخ فرامرز باز
که با شیر درّنده کینه مساز.فردوسی.

فرهنگ فارسی

دشمنی کردن ٠ خصومت ورزیدن ٠ جنگ کردن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد فال آرزو فال آرزو فال عشقی فال عشقی