کشور اشوب

لغت نامه دهخدا

( کشورآشوب ) کشورآشوب. [ ک ِش ْ وَ ] ( نف مرکب ) آشوب کننده و ویران کننده کشور. زیر و زبر کننده مملکت. کشور بهم زن :
یکی دشت پرپیل و پرپیلتن
همه کشورآشوب و لشکرشکن.نظامی.

فرهنگ فارسی

( کشور آشوب ) آشوب کننده و ویران کننده کشور . زیر و زبر کننده مملکت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال نخود فال نخود