کر کشیدن

لغت نامه دهخدا

کر کشیدن. [ ک ُ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) یک کر آب را بر زمین نجس شده ریختن و تطهیر کردن آن را. شستن جایی با کرهای آب چون صحن مسجدی یا زمین زیارتگاهی. ( یادداشت مؤلف ). || با بول خود تر کردن جامه کسی را. بمزاح گویند: بچه ، مرا کر کشید؛ یعنی جامه های مرا به شاش آلود. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

یک کر آب را بر زمین نجس شده ریختن و تطهیر کردن آن را . شستن جایی به کرها آی چون صحن مسجدی یا زمین زیارتگاهی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تماس فال تماس استخاره کن استخاره کن فال لنورماند فال لنورماند