کاریز کن

لغت نامه دهخدا

کاریزکن. [ ک َ ] ( نف مرکب ) مقنی و کاونده. ( ناظم الاطباء ). کمانه. کومش. قَناء. کاریزگر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که کاریز کند آنکه قنات حفر کند مقنی کاریز گر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ورق فال ورق فال امروز فال امروز فال قهوه فال قهوه