ژرف بینی

لغت نامه دهخدا

ژرف بینی. [ ژَ] ( حامص مرکب ) تعمق. باریک بینی. غوررسی. ژرف اندیشی.ژرف دررفتن در چیزی. تعمق کردن و غوررسی در امری.

فرهنگ عمید

باریک بینی، غوررسی، تعمق.

فرهنگ فارسی

غور در امور تعمق .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم