لغت نامه دهخدا
من اگر خوبم اگر بد چمن آرایی هست
که از آن دست که میپروردم میرویم.حافظ.جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
چمن آرای جهان خوشتر ازین غنچه نبست.حافظ.رجوع به چمن پیرای و چمن طراز و چمن سازشود. || کنایه از گل و سبزه و آنچه مایه ٔآرایش باغ و بستان است :
هر گل نو که شد چمن آرای
اثر رنگ و بوی صحبت اوست.حافظ.