پیشی جستن

لغت نامه دهخدا

پیشی جستن. [ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) تقدم جستن. پیشی گرفتن. مقدم شدن. سبقت گرفتن خواستن. پیش افتادن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تقدم جستن پیشی گرفتن مقدم شدن سبقت گرفتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت