پی ریز

لغت نامه دهخدا

پی ریز. [ پ َ / پ ِ ] ( نف مرکب ) آنکه پی ریزد. آنکه بنیان نهد. آنکه اساس و بنیاد نهد. || ( ق مرکب ) در تداول عامه ، متصل. پیوسته. پیاپی. یک ریز. علی الاتصال.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پی ریزد آنکه اساس و بنیادنهد. ۳-( صفت ) متصل پیوسته یک ریز پیاپی پی ریزگفتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی