پزشکی کردن

لغت نامه دهخدا

پزشکی کردن. [ پ ِ زِ ک َ دَ ]( مص مرکب ) تطَبُّب. ( زوزنی ). اِسا. اِسو. مواسات.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) طبابت کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال انگلیسی فال انگلیسی فال امروز فال امروز