ویژگی های انسان در قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ویژگی های انسان در قرآن. انسان در جهان بینی اسلامی داستانی شگفت دارد. انسان اسلام تنها یک حیوان مستقیم القامة که ناخنی پهن دارد و با دو پا راه می رود و سخن می گوید نیست؛ این موجود از نظر قرآن ژرف تر و مرموزتر از این است که بتوان آن را با این چند کلمه تعریف کرد.
قرآن، انسان را مدح ها و ستایش ها کرده و هم مذمت ها و نکوهش ها نموده است. عالی ترین مدح ها و بزرگ ترین مذمت های قرآن درباره ی انسان است؛ او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چهارپایان پست تر شمرده است. از نظر قرآن، انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و هم می تواند به «اسفل سافلین» سقوط کند. این خود انسان است که باید درباره ی خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید.سخن خویش را از ستایش های انسان در قرآن تحت عنوان «ارزش های انسان» آغاز می کنیم.
← خلیفه الله
در عین حال، همین موجود در قرآن مورد بزرگ ترین نکوهش ها و ملامت ها قرار گرفته است:«او بسیار ستمگر و بسیار نادان است.» «او نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است.» «او آنگاه که خود را مستغنی می بیند طغیان می کند.» «او عجول و شتابگر است.» «او هرگاه به سختی بیفتد و خود را گرفتار ببیند ما را در هر حال (به یک پهلو افتاده و یا نشسته و یا ایستاده) می خواند؛ همین که گرفتاری را از او برطرف کنیم گویی چنین حادثه ای پیش نیامده است.» «او تنگ چشم و ممسک است.» «او مجادله گرترین مخلوق است.» «او حریص آفریده شده است.» «اگر بدی به او رسد جزع کننده است و اگر نعمت به او رسد بخل کننده است.»
سرشت انسان
چگونه است؟ آیا انسان از نظر قرآن یک موجود زشت و زیباست، آن هم زشت زشت و زیبای زیبا؟آیا انسان یک موجود دو سرشتی است: نیمی از سرشتش نور است و نیمی ظلمت؟ چگونه است که قرآن، هم او را منتها درجه مدح می کند و هم منتها درجه مذمت؟!حقیقت این است که این مدح و ذم، از آن نیست که انسان یک موجود دو سرشتی است؛ نیمی از سرشتش ستودنی است و نیمی دیگر نکوهیدنی؛ نظر قرآن به این است که انسان همه ی کمالات را بالقوه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد. شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوه دارد «ایمان» است. از ایمان، تقوا و عمل صالح و کوشش در راه خدا برمی خیزد. به وسیله ی ایمان است که علم از صورت یک ابزار ناروا در دست نفس اماره خارج می شود و به صورت یک ابزار مفید درمی آید.پس انسان حقیقی که خلیفة الله است، مسجود ملائکه است، همه چیز برای اوست و بالاخره دارنده ی همه ی کمالات انسانی است، انسان به علاوه ی ایمان است نه انسان منهای ایمان. انسان منهای ایمان، کاستی گرفته و ناقص است. چنین انسانی حریص است، خونریز است، بخیل و ممسک است، کافر است، از حیوان پست تر است.در قرآن آیاتی آمده است که روشن می کند انسان ممدوح چه انسانی است و انسان مذموم چه انسانی است. از این آیات استنباط می شود که انسان فاقد ایمان و جدا از خدا انسان واقعی نیست. انسان اگر به یگانه حقیقتی که با ایمان به او و یاد او آرام می گیرد بپیوندد دارنده همه ی کمالات است و اگر از آن حقیقت ـ یعنی خدا ـ جدا بماند درختی را ماند که از ریشه ی خویشتن جدا شده است. ما به عنوان نمونه دو آیه را ذکر می کنیم:«ـ و العصر ـ ان الانسان لفی خسر ـ الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.» «سوگند به عصر، همانا انسان در زیان است، مگر آنان که ایمان آورده و شایسته عمل کرده و یکدیگر را به حق و صبر و مقاومت توصیه کرده اند.»«ـ و لقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل.» «همانا بسیاری از جنیان و آدمیان را برای جهنم آفریده ایم (پایان کارشان جهنم است)، زیرا دل ها دارند و با آنها فهم نمی کنند، چشم ها دارند و با آنها نمی بینند، گوش ها دارند و با آنها نمی شنوند. اینها مانند چهارپایان بلکه راه گم کرده ترند.»
ابعاد وجودی انسان
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال درخت فال درخت فال ابجد فال ابجد فال نوستراداموس فال نوستراداموس