لغت نامه دهخدا واژون بخت. [ ب َ ] ( ص مرکب ) برگشته بخت. بداقبال. بداختر. نگون بخت. بدبخت : چه کند زورمند واژون بخت بازوی بخت به که بازوی سخت.سعدی ( گلستان ).
فرهنگ فارسی ( صفت ) بخت برگشته بدبخت : (( چه کند زورمند واژون بخت بازوی بخت به که بازوی سخت . ) ) ( گلستان )