واپس دل

لغت نامه دهخدا

واپس دل. [ پ َ دِ ] ( ص مرکب ) نگران. مضطرب. دل واپس :
چونکه قبضی آیدت ای راهرو
آن صلاح تست واپس دل مشو.مولوی.

فرهنگ فارسی

نگران مظطرب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشقی فال عشقی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تماس فال تماس