نمایش کردن

لغت نامه دهخدا

نمایش کردن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جلوه کردن :
دگر شب نمایش کند پیشتر
تو را روشنائی دهد بیشتر.فردوسی. || نمودن. راه نمائی کردن. دلالت کردن :
مرا گر بدین ره نمایش کنید
وز آن بند راه گشایش کنید.فردوسی. || تظاهر کردن :
به پیروزی اندر نمایش کنید
جهان آفرین را ستایش کنید.فردوسی.

فرهنگ فارسی

جلوه کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال جذب فال جذب