دانشنامه عمومی
نقد سرمایه داری از رویکردهای مختلف سیاسی و فلسفی از جمله دیدگاه های آنارشیستی، سوسیالیستی، مارکسیستی، مذهبی و ناسیونالیستی ناشی می شود. برخی معتقدند که غلبه بر سرمایه داری فقط از طریق انقلاب امکان پذیر است در حالی که برخی دیگر معتقدند که تغییرات ساختاری می تواند به آرامی و از طریق اصلاحات سیاسی رخ دهد. برخی از منتقدان بر این باورند که در سرمایه داری شایستگی ها و نکات مثبتی وجود دارد و مایلند آن را با نوعی از کنترل اجتماعی، معمولاً از طریق مقررات دولتی ( مانند جنبش بازار اجتماعی ) متعادل کنند.
در میان نقدهای سرمایه داری، انتقادهای شایع شامل این است که سرمایه داری ذاتاً استثمارگر، بیگانه کننده، ناپایدار و بی ثبات است و نابرابری اقتصادی گسترده ای ایجاد می کند. انتقادهای شایع دیگر شامل این است که در سرمایه داری انسان همانند یک کالا دیده می شود و ضد دمکراتیک است و منجر به فرسایش حقوق بشر و حاکمیت ملی می شود و در عین حال انگیزه هایی را برای امپریالیسم و گسترش طلبی و جنگ را تقویت می کند. منتقدانی نیز کار مزدی را با برده داری مقایسه کرده اند. برخی نیز از نقش نژادپرستی در سرمایه داری سخن به میان آورده اند.
در مقابل نیز پاسخ هایی به این انتقادات در منتقدان مکتب های اقتصادی چون مکتب اتریش دیده شده است.