لغت نامه دهخدا
چون ز بیخش برآورد نادان
میوه یک بار بیش نتوان خورد.سعدی.و رجوع به میوه و میوه خوار شود. || کنایه است از سود بردن. بهره بردن. برخوردار شدن. بهرمند شدن :
من میوه دین همی خورم شو
چون گاو تو خار و خس همی خور.ناصرخسرو.- امثال :
وقت پیری آمد آن سیب زنخدانم به دست
میوه ام داد آسمان وقتی که دندان را گرفت.؟ ( از امثال و حکم دهخدا ).