مس پالای

لغت نامه دهخدا

مس پالای. [ م ِ ] ( نف مرکب ) پالاینده مس.
- کوره مس پالای ؛ کوره پالاینده مس.
- خاکستر کوره مس پالای ؛ این خاکستر را صاحب ذخیره خوارزمشاهی جزو ادویه ٔمرهم جراحت عصب نام میبرد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

پالاینده مس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشق فال عشق فال عشقی فال عشقی