محو کننده

لغت نامه دهخدا

محوکننده. [ م َح ْوْ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) ماحی. سترنده. زایل کننده. رجوع به محو و محو کردن شود.

فرهنگ فارسی

زایل کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم