قاپ زدن

لغت نامه دهخدا

قاپ زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) از ترکی قاپمق. ربودن. ربودن به جلدی با دست. قاپیدن : سگ پای او را قاپ زد. رجوع به قاپیدن شود.

فرهنگ معین

(زَ دَ ) (مص م . ) ربودن چیزی به سرعت و ناگهانی .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ربودن بجلدی چیزی را با دست : سگ پای او را قاپ زد .

ویکی واژه

ربودن چیزی به سرعت و ناگهانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم