غلط گوی

لغت نامه دهخدا

غلط گوی. [ غ َ ل َ ] ( نف مرکب ) غلطگوینده. آنکه غلط و نادرست گوید: مغلاط؛ بسیار غلطگوی و غلطکن. ( منتهی الارب ) :
ای طبیبان غلطگوی چه گویم که شما
نامبارک دم و ناسازدوائید همه.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 420 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم