لغت نامه دهخدا
عین آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی جزء بخش خرقان شهرستان ساوه با 410 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات ، سیب زمینی ، انگور و بادام است. نام این ده را «آناوا» نیز گویند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
عین آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریزبا 482 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه. محصول آن غلات و حبوب است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
عین آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان با 970 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات ، انگور، حبوب و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
عین آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان با700 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، انگور، صیفی و حبوب است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
عین آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور با 184 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
عین آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور با 171 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
عین آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور با 115 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).