صلاح بینی

لغت نامه دهخدا

صلاح بینی. [ ص َ ] ( حامص مرکب ) خیرخواهی. مصلحت جوئی. رجوع به صلاح شود.

فرهنگ فارسی

مصلحت جویی صلاح اندیشی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال فرشتگان فال فرشتگان فال تاروت فال تاروت