شق زدن

لغت نامه دهخدا

شق زدن. [ ش َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) شکافتن. قط زدن. ( یادداشت مؤلف ) :
خامه اش را شق به شمشیر شهادت میزنند
هرکه چون شیر خدا صائب بود یکرنگ عشق.صائب تبریزی ( از آنندراج ).و رجوع به شق زن شود.

فرهنگ فارسی

قط زدن قلمزن مقطه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا