شرر زدن

لغت نامه دهخدا

شرر زدن. [ ش َ رَرْ زَ دَ ] ( مص مرکب ) برافروختن. شعله ور ساختن. جرقه زدن بر چیزی و درافروختن آن :
کجاست ناقه و کو صالح و کجا شد هود
که زآتش اجل اندر امل زدند شرر.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

بر افروختن شعله ور ساختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال پی ام سی فال پی ام سی فال فنجان فال فنجان فال نخود فال نخود