روحات

لغت نامه دهخدا

روحات. [ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ رَوْحة. ( از اقرب الموارد ). بوهای خوش. || بادهای خنک. || آسایشها وخوشیها. ( غیاث ) ( آنندراج ). و رجوع به رَوْحة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نکس
نکس
متعاقبا
متعاقبا
ریحانه
ریحانه
قرمساق
قرمساق