سواران اب

لغت نامه دهخدا

( سواران آب ) سواران آب. [ س َ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از گنبدهای آب که به تازی حباب گویند و افراس آب و افراسیاب مرادف است. ( آنندراج ). حبابهای آب. ( غیاث اللغات ). کنایه از حباب است و آن قبه ای باشد شیشه مانند که در وقت باریدن باران بروی آب بهم میرسد :
خاک بر آن دایره کز هیچ باب
گرد نخیزد ز سواران آب.امیرخسرو.|| موج آب. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( سواران آب ) نایه از گنبدهای آب که بتازی حباب گویند و افراس آب و افراسیاب مرادف است حبابهای آب کنایه از حباب است و آن قبه باشد شیشه مانند که در وقت باریدن باران بر وی آب بهم میرسد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه فال کارت فال کارت فال ای چینگ فال ای چینگ