لغت نامه دهخدا سر دواندن. [ س َ دَ دَ ] ( مص مرکب ) با کسی امروز و فرداکردن. به تأخیر انداختن. به دفعالوقت با او گذرانیدن. سر گردانیدن. با وعده دروغ کسی را معطل کردن.