سر دواندن

لغت نامه دهخدا

سر دواندن. [ س َ دَ دَ ] ( مص مرکب ) با کسی امروز و فرداکردن. به تأخیر انداختن. به دفعالوقت با او گذرانیدن. سر گردانیدن. با وعده دروغ کسی را معطل کردن.

فرهنگ معین

(سَ. دَ دَ ) (مص م . ) (عا. ) کسی را با وعده های دروغ سرگردان کردن .

فرهنگ فارسی

با کسی امروز و فردا کردن به تاخیر انداختن .

ویکی واژه

(عا.)
کسی را با وعده‌های دروغ سرگردان کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم