لغت نامه دهخدا زاغ و زوغ.[ غ ُ ] ( از اتباع ) در تداول عامه ، اولاد و کسان و فرزندان خردسال. رجوع به زاق و زیق و زاغ و زیغ شود.
فرهنگ معین (غُ ) (اِ. ) (عا. ) ۱ - فرزندان خردسال و اقوام نزدیک کسی . ۲ - شور و غوغا و آشوب . ۳ - گریه و ناله .
فرهنگ فارسی ( اسم ) ۱ - فرزندان خردسال و کسان نزدیک و غلام و کنیز شخص . ۲ - شور و غوغا و آشوب .در تداول عامه یعنی اولاد و فرزندان خردسال و کسان