رگ اور

لغت نامه دهخدا

( رگ آور ) رگ آور. [ رَ وَ ] ( ص مرکب ) پررگ. قوی :
سرخ است و سطبر است و رگ آورگردن
آری چو چنین است چه شاید کردن.سوزنی.

فرهنگ فارسی

( رگ آور ) پر رگ قوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای فال مارگاریتا فال مارگاریتا