روغن کشیدن

لغت نامه دهخدا

روغن کشیدن. [ رَ / رُو غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به دست آوردن روغن از دوغ یا ماست یا کره یا پیه و چربی حیوان یا نبات و دانه. ( از یادداشت مؤلف ) :
دوغم ای دوست در آنین تو می خواهم ریخت
تا کشم روغن از آن دوغ همی جنبانم.طیان.روغن کشد ز دانه دلها هزار بار
این خال نیلگون که به کنج دهان تست.بابافغانی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بدست آوردن روغن از دوغ یا ماست یا کره یا پیه و چربی حیوان یا نبات و دانه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال اوراکل فال اوراکل فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت