رو درکشیدن

لغت نامه دهخدا

رو درکشیدن. [ دَ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) پنهان شدن. غایب شدن. از نظر ناپدید گشتن :
چون حدیث روی شمس الدین رسید
شمس چارم آسمان رو درکشید.مولوی.

فرهنگ فارسی

پنهان شدن . غایب شدن . از نظر ناپدید گشتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال فنجان فال فنجان