رخنه جو. [ رَ ن َ /ن ِ ] ( نف مرکب ) جوینده رخنه و شکاف و سوراخ. || مجازاً، عیب جوی. که نقص و عیب کار را بجوید.که جویای عیب و فساد و تباهی کار باشد : جمله گفتند ای حکیم رخنه جو این فریب و این جفا با ما مگو.مولوی.
فرهنگ عمید
۱. ویژگی کسی که می تواند در امری دشوار راه گریزی پیدا کند، چاره جو، چاره گر. ۲.رخنه کننده و فسادانگیز.
فرهنگ فارسی
جوینده رخنه و شکاف و سوراخ یا مجازا عیب جوی که نقص و عیب کار را بجوید .