دهان لغ

لغت نامه دهخدا

دهان لغ. [ دَ ل َ ] ( ص مرکب ) دهان لق. مذیاع. آنکه راز نگاه داشتن نتواند. دهن دریده. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دهان لق . مذیاع .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم