لغت نامه دهخدا
یکی دسته دادی کتایون بدوی
ازو بستدی دسته رنگ و بوی.فردوسی.بدخو جهان ترا ندهد دسته
تا تو ز دست او نشوی رسته.ناصرخسرو. || زنهار و امان و خط امان و فرمان دادن :
نیست از من عجب که گستاخم
که تو دادی به اولم دسته.رودکی.رجوع به دسته در معنی گستاخ و معنی یار و یاور شود.