خوردنی پز

لغت نامه دهخدا

خوردنی پز. [ خوَرْ / خُرْ دَ پ َ ] ( نف مرکب ) خوراک پز. طباخ. آشپز. که غذا پزد : بهر شهر که درآمدی برسته طباخان و خوردنی پزان طواف کرد. ( سندبادنامه ص 206 ).

فرهنگ فارسی

خوراک پز طباخ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی