حال بد زدن

لغت نامه دهخدا

حال بد زدن. [ ل ِ ب َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) حال بد کردن :
بمردن خویش را چون فال بد زد
همان فال بد او را حال بد زد.امیرخسرو.

فرهنگ فارسی

حال بد کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال رابطه فال رابطه فال اوراکل فال اوراکل فال پی ام سی فال پی ام سی