جستجوی کردن

لغت نامه دهخدا

جستجوی کردن. [ ج ُ ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جستجو کردن ، در تمام معانی. رجوع به این کلمه شود :
هر گه که جستجوی کنی دین را
دنیا به پیشت آید ناجسته.ناصرخسرو.کرد بسی جستجوی در همه عالم ندید
تازه تر از جود تو چشم امل میزبان.خاقانی.بیخودیش کرد چنین یاوه گوی
ورنه نکردی ز من این جستجوی.نظامی.هان و هان این راز را با کس مگوی
گرچه شاه از تو کند بس جستجوی.مولوی.

فرهنگ فارسی

جستجو کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم