تیز بو

لغت نامه دهخدا

تیزبو. ( ص مرکب ) تیزبوی. که بوئی تند دارد چون گندنا و ترتیزک. حادالمرائحة. ذاک. ذاکیة. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ). ذعلوق تره ای است تیزبوی. ( منتهی الارب ) ( زمخشری ) ( ربنجنی ) : و هرچه تیزبوی تر بود [ از بلسان ]... بهتر. ( الابنیه عن حقایق الادویة از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

تیز بوی که بوئی تند دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال سنجش فال سنجش فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ماهجونگ فال ماهجونگ