تودیع کردن

لغت نامه دهخدا

تودیع کردن. [ ت َ تُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) وداع کردن. بدرود کردن یکدیگر را :
ای کف و دست و ساعدو بازو
همه تودیع یکدگر بکنید.سعدی ( گلستان ).رجوع به تودیع شود.

فرهنگ فارسی

وداع کردن ٠ بدرود کردن یکدیگر را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم