ته میدانی

لغت نامه دهخدا

ته میدانی. [ ت َ هَِ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) مردم بی سروپا و خانه بدوش. ( غیاث اللغات ). جمعی هستند از لوطیان و بی سروپایان که در ته میدان گاه در یک گوشه افتاده می باشند. ( بهار عجم از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) :
سینه چاکان سر کوچه و بازار توایم
ته میدانی نعمت خور دیدار توایم.میرنجات ( ازآنندراج ).

فرهنگ فارسی

مردم بی سر و پا و خانه بدوش جمعی هستند از لوطیان بی سر و پایان که در ته میدان گاه در یک گوشه افتاده می باشند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال جذب فال جذب فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت