لغت نامه دهخدا بی قوام. [ ق ِ / ق َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + قوام ) ناپایدار. بی ثبات. بی استحکام : پرهیز کن از کسی که نشناسددنیا و نعیم بی قوامش را.ناصرخسرو.رجوع به قوام شود.