بن کار خوردن. [ ب ُ ن ِ خُوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از اندیشه نمودن بجهت عاقبت و انتها و پایان کار باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) : تو سر وقت نگه دار بن کار مخور که فلک نیز در این واقعه سرگردان است.اثیرالدین اومانی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
کنایه از اندیشه نمودن بجهت عاقبت و انتها و پایان کار باشد .