بر زبان اوردن

لغت نامه دهخدا

( بر زبان آوردن ) بر زبان آوردن. [ ب َ زَ وَ دَ ] ( مص مرکب ) گفتن :
پس آنگه بر زبان آورد سوگند
به هوش زیرک و جان خردمند.نظامی.

فرهنگ فارسی

( برزبان آوردن ) گفتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم