بابلی دادن

لغت نامه دهخدا

بابلی دادن. [ ب ِ دَ ] ( مص مرکب ) تخفیفی است از باولی دادن. رجوع به باولی دادن شود.
بابلی دادن. [ ب ِ دَ ] ( مص مرکب )بولی دادن. باوِلی دادن. سر کردن جانور شکاری بر جانور دیگر خواه خانگی باشد خواه صحرائی ، سیفی گوید:
زبهر بابلی چرخ خویش شاه این را
نگاه دار چو مرغ دلم شود شنقار.
طغرا گوید:
بازدار فلک ازبهر تذروافکنی ام
خواست بولی بدهد بر مگس انداخت مرا.
امین مستغنی گوید:
شاهین بخت خصم شکار ترا نیافت
دست زمانه هرگز محتاج باولی.( از آنندراج ).رجوع به باولی شود.

فرهنگ فارسی

سر کردن جانور شکاری بر جانوری دیگر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم