اکراه کردن

لغت نامه دهخدا

اکراه کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کراهیت نمودن. بیمیلی نمودن. نفرت کردن :
چنان ز عدل تو با هم مخالفان صافند
که داغ سینه ز مرهم نمی کند اکراه.حاجی محمدجان قدسی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کراهیت نمودن بیمیلی نمودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ورق فال ورق فال میلادی فال میلادی