اقسام شناخت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مجموع حالت ها و فرآیندهای روانی مانند تفکر، استدلال، درک و تولید زبان، دریافت حواس پنجگانه، آموزش، آگاهی، احساسات و… را شناخت گویند و اقسام شناخت سطحی یا عمومی، علمی، فلسفی و شناخت عرفانی می باشد.
بعضی از شناخت ها و ادراکات به هیچ وجه قابل شک و تردید نیست و حتی دلیلی که شک گرایان برای توجیه نظریه انحرافی خودشان مبنی بر انکار مطلق علم بیان کرده بودند متضمن و مستلزم چندین علم بود. از سوی دیگر می دانیم که همه شناخت ها و اعتقادات ما هم درست و مطابق با واقع نیست و حتی در بسیاری از موارد خودمان به خطا بودن بعضی از آنها پی می بریم. با توجه به این دو مطلب طبعا چنین سؤالی پیش می آید که چه فرق اساسی بین انواع ادراکات انسان وجود دارد به طوری که بعضی از آنها خطا ناپذیر و غیر قابل تشکیک هستند و بعضی خطا بردار و قابل شک و تردید و چگونه باید این دو نوع را از یکدیگر تشخیص داد.دکارت برای مبارزه با شک گرایی در مقام پی ریزی فلسفه تزلزل ناپذیری برآمد و سنگ بنای آنرا شک ناپذیری خود شک قرار داد و حتی وجود من شک کننده و اندیشنده را نیز متفرع بر آن ساخت سپس ملاک شک ناپذیری آنرا وضوح و تمایز معرفی کرد و آنرا معیاری برای بازشناسی اندیشه های درست از نادرست قرار داد و در صدد بر آمد که روش ریاضی را در فلسفه بکار گیرد و در واقع منطق جدیدی را ارائه دهد. ما اکنون در مقام ارزیابی فلسفه دکارت و بررسی درجه موفقیت وی در کاری که به عهده گرفته بود نیستیم تنها این نکته را خاطر نشان می کنیم که آغاز کردن از شک به عنوان نقطه شروعی برای جدال با شک گرایان موجه است ولی اگر کسی گمان کند که وجود هیچ چیزی به این اندازه روشن و یقینی نیست و حتی وجود خود شک کننده هم می بایست از راه وجود شک معلوم شود صحیح نیست بلکه وجود من آگاه و اندیشنده دست کم به اندازه وجود شک که یکی از حالات او می باشد روشن و غیر قابل تردید است. همچنین وضوح و تمایز را نمی توان معیار اصلی بازشناسی اندیشه های درست از نادرست قرار داد زیرا علاوه بر اینکه خود این معیار به قدر کافی واضح و متمایز و غیر خالی از ابهام نیست و محک قاطع و تعیین کننده ای به شمار نمی رود نمی تواند راز خطاناپذیری نوع خاصی از ادراکات را آشکار سازد البته سایر سخنان وی نیز جای بحث های فراوانی دارد که در اینجا مجال بررسی آنها نیست. اما شک ناپذیری شک و شک کننده و چیزهای دیگری از این قبیل رازی دارد که برای پرده داری از آن بایستی به بررسی انواع علم و ادراک پرداخت.
نخستین تقسیم علم
نخستین تقسیمی که می توان برای علم و شناخت در نظر گرفت این است که علم یا بدون واسطه به ذات معلوم تعلق می گیرد و وجود واقعی و عینی معلوم برای عالم و شخص درک کننده منکشف می گردد و یا وجود خارجی آن مورد شهود و آگاهی عالم قرار نمی گیرد بلکه شخص از راه چیزی که نمایان گر معلوم می باشد و اصطلاحا صورت یا مفهوم ذهنی نامیده می شود از آن آگاه می گردد قسم اول را علم حضوری و قسم دوم را علم حصولی می نامیم. تقسیم علم به این دو قسم یک تقسیم عقلی و دائر بین نفی و اثبات است و به همین حالت سومی را در عرض این دو قسم نمی توان برای علم فرض کرد یعنی علم از این دو قسم خارج نیست یا واسطه ای بین شخص عالم و ذات معلوم وجود دارد که آگاهی بوسیله آن حاصل می شود که در این صورت به علم حصولی نامیده می گردد و یا چنین واسطه ای وجود ندارد و در این صورت علم حضوری خواهد بود اما وجود این دو قسم در انسان احتیاج به توضیح دارد
← علم حضوری
با توجه به توضیحی که درباره علم حضوری و علم حصولی و فرق آنها داده شد معلوم می شود که چرا علم به نفس و علم به حالات نفسانی و همچنین سایر علوم حضوری اساسا خطاناپذیرند زیرا در این موارد خود واقعیت عینی مورد شهود قرار می گیرد به خلاف موارد علم حصولی که صورت ها و مفاهیم ذهنی نقش میانجی را ایفاء می کنند و ممکن است مطابقت کامل با اشیاء و اشخاص خارجی نداشته باشند.به دیگر سخن خطای در ادراک در صورتی قابل تصور است که بین شخص درک کننده و ذات درک شونده واسطه ای در کار باشد و آگاهی به وسیله آن تحقق یابد در چنین صورتی جای این سؤال هست که این صورت یا مفهومی که بین درک کننده و درک شونده واسطه شده و نقش نمایان گری از درک شونده را ایفاء می کند آیا دقیقا درک شونده را نشان می دهد و کاملا با آن مطابقت دارد یا نه و تا ثابت نشود که این صورت و مفهوم دقیقا مطابق با ذات درک شونده هست یقین به صحت ادراک حاصل نمی شود اما در صورتی که شی ء یا شخص درک شونده با وجود عینی خودش و بدون هیچ واسطه ای نزد درک کننده حاضر باشد و یا با آن وحدت یا اتحادی داشته باشد دیگر جای فرض خطا نیست و نمی توان سؤال کرد که آیا علم با معلوم مطابقت دارد یا نه زیرا در این صورت علم عین معلوم است.ضمنا معنای صحت و حقیقت بودن و متقابلا معنای خطا بودن ادراک روشن شد یعنی حقیقت عبارت است از ادراکی که مطابق با واقع باشد و کاملا آن را منکشف سازد و خطا عبارت است از اعتقادی که مطابق با واقع نباشد
همراهی علم حصولی با علم حضوری
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم