اغ و داغ

لغت نامه دهخدا

( آغ و داغ ) آغ و داغ. [ غ ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عوام ، آغ و داغ چیزی یا کسی بودن ؛ سخت خواهان و شیفته او بودن. عاشق غاش کسی یا چیزی بودن. || ( اِ مرکب ، از اتباع ) آغ و داغش درآمده بودن ؛ سخت لاغر و نزار شده بودن چنانکه یک یک استخوانهای او بچشم توان دیدن.

فرهنگ فارسی

( آغ و داغ ) آغ و داغ چیزی یا کسی بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم